اوای عزیزماوای عزیزم، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 16 روز سن داره

اوای خوش زندگی ما

شاید هفته دیگه نی نی بیاد

سلام مامانم امروز 18 اردیبهشت 1392 امروز از صبح خونه بودم ناهار درست کردم و خونه را مرتب کردم رفتم دوش گرقتم چون امروز باید میرفتیم دکتر و مامان باید برای بار دوم معاینه میشدم وای که من از این معاینه متنفرم بابایی اومد ناهار خوردیم و منم یکم دراز کشیدم و با شما راهی مطب دکتر شدیم مطب مثل همیشه شلوغ بود 1 کیلو اضافه کرده بودم و صدای  قلب شما هم عالی بود فشارم هم خوب بود وقتی نوبت من شد دل تو دلم نبود که معاینه بشم و خبر خوب بشنوم ولی بعد از یه معاینه دردناک خانوم دکتر گفت همه چیز مثل قبله و سر بچه نیومده داخل لگن و دهانه رحم فقط 1 سانت باز شده و قول زایمان طبیعی را نمیدم گفت بازم بهت فرصت میدم میل خودته منم گفتم هرچی صلاح خودتون باشه گ...
18 ارديبهشت 1392