اوای عزیزماوای عزیزم، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 29 روز سن داره

اوای خوش زندگی ما

شاید هفته دیگه نی نی بیاد

1392/2/18 22:37
نویسنده : مامان فریده
244 بازدید
اشتراک گذاری

سلام مامانم امروز 18 اردیبهشت 1392 امروز از صبح خونه بودم ناهار درست کردم و خونه را مرتب کردم رفتم دوش گرقتم چون امروز باید میرفتیم دکتر و مامان باید برای بار دوم معاینه میشدم وای که من از این معاینه متنفرم گریهبابایی اومد ناهار خوردیم و منم یکم دراز کشیدم و با شما راهی مطب دکتر شدیم مطب مثل همیشه شلوغ بود 1 کیلو اضافه کرده بودم و صدای  قلب شما هم عالی بود فشارم هم خوب بود وقتی نوبت من شد دل تو دلم نبود که معاینه بشم و خبر خوب بشنوم ولی بعد از یه معاینه دردناک خانوم دکتر گفت همه چیز مثل قبله و سر بچه نیومده داخل لگن کلافهو دهانه رحم فقط 1 سانت باز شده و قول زایمان طبیعی را نمیدم گفت بازم بهت فرصت میدم میل خودته منم گفتم هرچی صلاح خودتون باشه گفت بازم برو پیاده روی تا ببینیم چی پیش میاد البته دکتر گفت تو اون هفته احتمال داره ابریزش یا لکه بینی داشته باشی که سریع خودت را برسون بیمارستان ولی اگر هیچ کدوم اتفاق نیوفتاد بازم نوبت داد برا هفته دیکه دوباره معاینه. مامانی دیگه طاقت ندارم دلم میخواد زودتر ببینمت هرچند دلم میخواست زایمان طبیعی داشته باشم ولی هر چی صلاح باشه و خدا بخواد منم راضی هستم به رضای خدا سزارین هم شد که شد فقط تو سالم باشی دیگه چیزی نمیخوام پس منتظر میمونیم شاید شما هفته دیگه قدم بزاری رو چشم ما  و بپری تو بغل مامانی امید به خدا .خدا کنه زودتر بیای دل تو دلم نیست. قلب

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)