اوای عزیزماوای عزیزم، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 30 روز سن داره

اوای خوش زندگی ما

اوا 7 ماهه شد

1392/9/30 2:32
نویسنده : مامان فریده
252 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دختر خوشگلم هفت ماهه شدی هوراااااااااااا هوراهورابزن کف قشنگه را شله شلهتشویقتشویقمبارک باشه فدات شم ماچامروز 7 ماهت تموم شد و وارد 8 ماهگی شدی به سلامتی.چشمک7 ماهه که من مادر شدم. وچه حس خوبی مادر شدن. مادر شدن با همه سختیهاش به یه دنیا می ارزه وقتی دلبندت به روت بخنده.خنده خوشحالم از این که خدا من را لایق مادر شدن دونست و تو را به من هدیه داد . امیدوارم بتونم امانت دار خوبی باشم و خوب تو را تربیت کنم و به انچه لیاقت داری برسونم. از خدا میخوام کمک من بکنه تو این راه تا بتونم از پس تربیت تو بر بیام البته به خوبی.دوست دارم همیشه باعث افتخار ما باشی و من و بابا به خودمون ببالیم از این که تو را داریم. روزها چه زود گذشت یادش به خیرخیال باطلانگار همین دیروز بود که اولین  تکون خوردن هات رو تو دلم احساس میکردم. و باهات حرف میزدم. چه زود عمرمون میگذره کاش قدرش را بدونیم.خیال باطل  مادر شدن یه مزیت بزرگه که باید قدرش را دونست و ازش لذت برد .دختر گلم وقتی تن کوچیکت داغه و تب داری فقط خدا حال منو میدونه. ناراحتوقتی شیر میخوای و گریه میکنی حاظرم از همه چیز دست بکشم و تو سیراب بشی.و چه خوبه که من از شیره وجود خودم به تو دادم و تا اینجا بزرگ شدی و این برای من افتخاره که تو تا 6 ماه از شیر من خوردی خدا کمک کنه تا 2 سالگی بتونی از شیر من بخوری تا بدنت مقاوم باشه در مقابل مریضی.اوای گلم زندگی من تو این 7 ماه خیلی عوض شد لحضه هام پر شده از هیجان و گاهی استرس اماااااااااا همه اینها می ارزه به یه لبخند تووووووووووووو قلبدوستت دارم مامانیبغلماچ این هم چند تا عکس از اواخر 7 ماهگی تو روروعک که پیشرفت کردی واگه رو سرامیک باشی میری عقب و جلووقتی خسته میشی ومیخوای از روروعک بیای بیرون اینجوری میشیو اینجا هم داری میری واسه فضولیفدای اون چشمات مادررررررررر

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

میترا
25 آذر 92 12:26
از مترسکی پرسیدم : آیا از تنها ماندن در این مزرعه بیزار نشدی؟ پاسخ داد : در ترساندن دیگران برای من لذت به یادماندنی است ، پس من از کار خود راضی هستم و هرگز از آن بیزار نمی شوم . http://www.niniweblog.com/images/smilies/smile_thum/47.gif اندکی اندیشیدم و سپس گفتم : راست گفتی ! من نیز چنین لذتی را تجربه کرده بودم . گفت : تو اشتباه می‌‌ کنی ! زیرا کسی نمی تواند چنین لذتی را ببرد مگر آنکه درونش مانند من با کاه پر شده باشد !!!!
مامان فریده
پاسخ
شاعر شدی میترا جون افرین
زهرا عمه سروش
25 آذر 92 17:32
هفت ماهگیت مبارک انشالا 150 سالگیت رو جشن بگیری عزیزم
مامان فریده
پاسخ
مرسی عزیم ممنون
میترا
25 آذر 92 18:07
هفت ماهگیت مبارک
مامان فریده
پاسخ
قربونت برم خاله میترا
مامان آوا
25 آذر 92 23:55
7 ماهگیت مبارک خاله جون
مامان فریده
پاسخ
مرسی گلم ممنون که سرزدی
مامان سینا
26 آذر 92 0:18
7 ماهگیت مباررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررک عزیز دلم[پاسخ ممنون عزیز دلم
مامان فریده
پاسخ
ممنون
مامان آوا
26 آذر 92 16:57
سلام فریده جون من همه چی به آوا میدم میوه سوپ برنج مرغ عدسی فرنی آبگوشت موز بیسکویت مادر ژله بستنی
مامان فریده
پاسخ
من همتقریبا میدم یکم بد غذاس
مامان علی کوچولو
27 آذر 92 8:35
هفت ماهگیت مبارک
مامان فریده
پاسخ
مرسی فدات شم
مثل هیچکس
28 آذر 92 11:05
بالاخره امروز تونستم بیام وبلاگتون ولی خیلی زود قطع شد
مامان فریده
پاسخ
]چه خووووووووووب