اوا دل میبره
سلام عشققققققققققق درسته مندیگه بابایی جمعه بعداز ظهرها هم میره مغازه و من و تو از صبح تا شب تنهاییماون جمعه مامان جان و بابا جان حسین اومدن پیشمون ولی زود رفتن. ولی این جمعه تنها بودیم بابا اومد ناهار خورد و زود رفت دختر خوبی بودی مثل همیشه فقط تو خوردن قطره هات یکم گریهههه کردی ولی خوردی بالاخره خوب هم غذا خوردی و بعد هم خوابیدی منم واست عموپورنگ را ضبط کردم وقتی بیدار شدی در حال تماشای عموپورنگ دست میزدی و منم از فرصت استفاده کردم بهت موز میدادم یک کوچولو خوردی موز را بیشتر از سیب دوست داری الهی فدات بشم که کارتون میبینی میخندیساعت 8 هم بهت شام دادم ساعت 9.5 بابا زنگ زد گفت بریم بیرون منم زیر قابلمه غذات را خاموش کردم و اماده شدیم بابا 10 اومد و شام رفتیم پیتزا فروشی (جمیرا)به پیشنهاد بابا که اونجا شما کلیییییییییی دلبری کردی برا همه از گارسون بگیر تا صندوق دار و مشتریها (مرد وزن) وما هم سر بزیر میخندیدیم بهت که همچین دختر نیجیبی داریم مااااااااا گارسونه یه مرد نسبتا سن دار بود که عاشقت شده بود و تو هم میپریدی تو بغلش تا بهت میگفت بیا بغلمو بهش میخندیدی واون هم بغلت گرفت و بردت پیش صندوق دار و اونا هم که چند تا دختر بودن واست غش رفتن و کلاهت را در اوردن و همش میگفتن ماشالا چه دختر خوشگلی واسش اسفند دود کنیدیکی دیگه بغلت گرفت گفت وای چه سبکه مثل پر کاه میمونهیعد دوباره اومدی پیش ما ولی میخواستی بری بغل اون اقاهه و نق میزدی(.یکم پیتزا هم این وسطا خوردی)دوباره اقاهه گرفتت بغل و بردت و با 2 تا جایزه این بار برگشتی با دست پردو تا پازل بهت دادن گفتن چون دختر خوب و خوش اخلاقی بودی 2 تا دادن که تو هم سریع بردی تو دهنت و نمیشد ازت پس گرفتدیگه شام را خورده بودیم کلاهت را گذاشتیم سرت و بابا اونجا مشغول ساختن پازلت شد با گارسونهکه دیگه خوابت میومد و بابا بلند شد که بریم که خانوم صندوق دار منو صدا زد گفت به دخترتون لباس خوشکل نپوشونید خودش خیلیییییییییی خوشگله چشم میخوره واسش صدقه بزارید ما هم تشکر کردیم و اومدیم داخل ماشین و شیر خوردی و زود خوابت برد دورت بگردم خسته شدیبا همون لباسا خوابیدی منم اروم که بیدار نشی پاپوشت را در اوردم و کتت را از تنت در اوردم و خوابیدی بعد 1 ساعت شلوارت را عوض کردم و شلوار راحت تنت کردم و تو همچنان خواب بودیییییییی بهت تو خواب شیر دادم و بعد هم واست صدقه گذاشتم کنار .تا امروز ساعت 10 خوابیدی 2 بار هم شیر خوردی دیشب تو خواب نوش جوناین هم عکس پازل هایی که هدیه گرفتی داخلش 1 سی دی کارتون هم بود یکیش 2 تا اسب و با یه ارابه بود اون یه جعبه هم برج ایفل بود که ساختنش یکم سختهاین متن پشت جعبه ها نوشته شده بود واست عکس گرفتم که اگه بزرگ شدی و جعبه ها از بین رفت یادگاری بمونه خدایا مواظب فرشته کوچولوی ما باش از چشم بد دور بمونه الهی امین