اوای عزیزماوای عزیزم، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 30 روز سن داره

اوای خوش زندگی ما

ددر با بابایی

1393/4/8 14:04
نویسنده : مامان فریده
213 بازدید
اشتراک گذاری

امروز 8/4/1393 بابا ارش در مغازه خلوت بوده اومده بود بره سراغ یه سری کار عقب افتاده منم از فرصت استفاده کردم چشمکو چون میخواستم با مواد ضد عفونی کننده و شوینده کار کنم و تو هم صبحانتو خورده بودی و داشتی نق میفرمودی که بغل بشی به بابا گفتم تو را هم با خودش ببره اولش قبول نکرد ولی بعد تا قیافه مظلوم و ملتمسانه تو را دید گفت باشه حاظرش کن ببرمش جشنمنم سریع بهت اب دادم خوردی و لباست را عوض کردم و واست خوراکی و اب گذاشتم و دادمت به بابا و رفتین بای بایو منم با خیااااااااال راحت به همه کارام رسیدم و کلی گرد گیری کردم و همه جا را ضدعفونی  کردم و در و پنجره ها را هم باز گذاشتم تا بوی مواد بره از خونه بیرون خلاصه که در نبودت کلی کار کردم و غذا هم درست کردم آرام که البته اگه بودی نمیزاشتی و همش تو دست و پای من بودیخسته هر چند که یه لحظه نبودنت و ندیدنت واسم سخته و دور از تحمل و دلم زود واست تنگ میشه عروسک خانوم بوسولیییییییییی گاهی لازمه که منم تنها باشم الان هم که ساعت 2 ظهره و شما هنوز نیومدید حالا بیا بگو ببینم کجا بودی عشقممممممممم سوال نفسم دوستت دارم یه دنیاااااااااااااااااااابوس
 

پسندها (11)

نظرات (10)

الهام مامان امیر علی جون
8 تیر 93 15:48
سلام گلم. پس حسابی کاراتو کردی که اومدی مطلب گذاشتی. منم همین الان تموم کارامو کردم و اومدم اینجا{پرنس کوچولو خوابیده} راستی خسته نباشید/ حتما کلی هم دلتون تنگ شده واسه پرنسس کوچولو/ خاله فداش
میترا
8 تیر 93 18:25
افرین به این شو شو خوب که کمکت کرده
فریده مامان آیهان
9 تیر 93 5:52
وقتی هستن نمیتونیم کارامونو بکنیم وقتی نیستن دلتنگشون میشیم.
مامان کیاراد.آرزو
9 تیر 93 10:58
واقعاگاهی لازمه آقایون بچه روببرن تاماخانوماهم به کاراخونه وخودمون برسیم.شوشوی منم هفته2.3بارکیارومیبره باخودش
مامان پرنیا
9 تیر 93 19:29
888888888888888888 ______888888 ______888888 ______888888 ______888888 ______888888 ______888888 ______888888 ______888888 888888888888888888 888888888888888888 ______8888888888 ____888888888888888 __888888822222228888 _88888822222222288888 888888222222222228888822228888 888882222222222222288222222222888 8888822222222222222222222222222288 _8888822222222222222222222222222_88 __88888222222222222222222222222__888 ___888822222222222222222222222___888 ____8888222222222222222222222____888 _____8888222222222222222222_____888 ______8882222222222222222_____8888 _______888822222222222______888888 ________8888882222______88888888 _________888888_____888888888 __________88888888888888 ___________888888888 ____________8888888 _____________88888 ______________888 _______________8 888888______888888 888888______888888 888888______888888 888888______888888 888888______888888 888888______888888 _888888____888888 ___888888888888
مامان کیمیا
10 تیر 93 17:00
منم هفته پیش همین کارو کردم.کلی کار انجام دادم ووقتی هم کیمیا برگشت خیلی خوشحال بود.واقعا بعضی وقتا لازمه
ابجی سجا
10 تیر 93 21:33
چای هایت را تلخ نخور یکبارنگاهم کن... تمام قند های دلم را برایت آب می کنم
مامان امیـــرحسیــــن
11 تیر 93 13:36
كار بابايي آفرين داره كه اينطور با خانومش همكاري ميكنه!! محل كار شوهرت به خونتون نزدديكه ديگه!؟!؟
مامان آوا
17 تیر 93 12:07
آره واقعا بعضی وقتها خیلی لازمه
مامان آنیسا
21 تیر 93 15:07
یعنی آدم دلش واسه اینکه با آرامش به کا رای خونش برسه تنگ میشه از بسکه این وروجکا اذیت میکنن