اوای عزیزماوای عزیزم، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 29 روز سن داره

اوای خوش زندگی ما

مهمونی و گردش

1393/5/9 14:22
نویسنده : مامان فریده
442 بازدید
اشتراک گذاری

 اول از همه عید سعید فطر را به همه دوستام تبریک میگم و امیدوارم نماز روزه های همه مورد قبول حق باشه  امین محبت این روها همش سرمون به مهمونی و گردش و پارک گرمه خدا راشکر باید تا تابستونه و هوا خوبه رفت و از فضا و طبیعت لذت برد خندونکروز یکشنبه میخواستم برم موهامورنگ کنم زنگ زدم زن عمو زحمت دادیم بهش و زن عمو هم واسه شام دعوتمون کرد و ماهم پذیرفتیم این جوری تو و سونیا جون بیشتر با هم بازی میکردید وزمان بیشتری کنار هم بودید.اول رفتیم حمام و بعد با اژانس رفتیم من رنگ مو خریدم که بگم واست از مغازه و خانوم فروشنده که عاشق و شیفته تو بود و میگفت بمونید این جا تعجبو همش با تو حرف میزد و  قربون صدقت میرفت بغلواست ذوق میکرد و منم که عجله داشتم چون ازانس منتظر ما بود دلم جوش میزد به خانومه گفتم زود کار ما رو را بنداز خطا موقع پول دادن پولو از من گرفتی خودت دادی به خانوم فروشنده الهی من قربون اون خانومیت بشم الهییییییی بوسخلاصه با یکم معطلی دوباره رفتیم سوار ماشین شدیم و رفتیم خونه عمو اونجا هر چی میدیدی با نق و گریه از ما میخواستی بگیری منم از دستت این جوری شده بودمخجالتخستهعصبانی ولی سونیا و زن عمو با صبوری هر چه تمام تر باهات بازی میکردن و دل به دلت میدادن کار موهام تموم شد که بابا و عمو هم رسیدن و شام خوردیم فیلم دیدیم و بعد هم ساعت 12 به پیشنهاد سونیا رفتیم پارک محله عمو اینا و تو هم حسابی با کمک عمو و زن عموی مهربونت تاب بازی و سرسره بازی کردی و کیف کرده بودی  من و بابا هم نشسته بودیم ونگات میکردیم الهی من قربونت بلند بلند میخندیدی الهی همیشه دلت شاد باشه مامانیخندهروز خود عید فطر هم بابا نصف روزه سر کار بود و شب زن عموزنگ زد گفت شام چیز برگر درست میکنه بریم پارک ما هم هم از خدا خواسته قبول کردیم و ساعت 9.20 با بد قولی بابا در خونشون بودیم و رفتیم پارک غدیر واسه اولین بار بود که هممون میرفتیم اونجا خلاصه بعد از کلی دور زدن تو خیابون های اطراف پارک و پیدا نکردن جای پارک ماشین خستهمجبور شدیم ماشینو تو یه کوچه پارک کنیم و وسله به دست بریم پارکقه قههالحق که پارک زیبایی بود و بسیار شلوغ ولی در عین شلوغی اروم و ساکت بود خیلی خوشمون اومد و قرار شد همیشه بریم همین جا مخصوصا که وسیله بازی هاش هم مناسب سن تو بود و زیاد بعد  ازشامی که زن عموجون زحمت کشیده بود و چقدررررررررر هم خوشمزه شده بود یکی یه چایی خوردیم وبردیمتون بازی تا 2 ساعتی مشغول بودین تو که یکی از  سرسره  ها رو واسه خودت کرده بودی و دوست داشتی بر عکس ازش بری بالا و به شکم سر بخوری ای وروجک کلی هم ذوق کرده بودی واسه خودت بیچاره زن عمو پایین سرسره مواظبت بود و من بالا خندهالبته شام هم واست کته ماهیچه و ماست برده بودم و دادم خوردی و بعد بردیمت بازی یه چند تا قاشق هم حین تماشای بچه ها زن عمو داد خوردی ولی همش هواست به نی نی ها بود و میخندیدی الهی من دورت بگردم. ساعت 1.5 شب بود رسیدیم ومثل همیشه که به عمو وزن عمو عادت کردی اون شب هم کلی گریه کردی و از بغل عمو نمیومدی پایین به زور ارومت کردیم و می می دادم که تو ماشین خوابت بردو اومدبم خونه مامیت را تو خواب عوض کردم و باز خوابیدی عشق قشنگمخواباین روزها بد جوری عاشق ددر شدی و تا میخوام لباس تنت کنم حالا یا لباس تو خونه یا بیرون همش میگی دد خندهمیگم بهت اوا شب میخواهیم با بابا کجا بریم میگی دد الهی من قربون اون دد گفتنت. روز جمعه یعنی فردا هم من عمو اینا و بابا جون حسین را دعوت کردم واسه ناهار  کله پاچه و شب هم شام میخوام پلو میگو بپزم و همه دور هم خوش بگذرونیم به امید خدا . متاسفانه من  لحظه اخر که میخوام از خونه برم بیرون یادم میره دوربین با خودم ببرم  بس تو نق میزنی بنا براین عکسی ندارم ولی یه چند تایی با موبایل بابا و دوربین زن عمو گرفتم که اگه فرصت بشه میزارمش اخر همین پست در ادامه این پست عکسهای تو با مهمونی روز جمعه خونه ما را میزارماینجا روز یکشنبه اماده منتظر اژانسیم که بریم خونه عمو                                                                     فدای اون همه قشنگیت بشم من که این لباست اینقدر بهت میاد                                                           خوابت گرفته داری چشماتو میمالی                               و حالا عکسهای روز جمعه مهمونی خونه ما که خیلی خوش گذشت بهمون  

پسندها (7)

نظرات (4)

مامان آرزو
10 مرداد 93 18:41
سلام فریده جون خوبین؟آواجونم خوبه؟ببخش خونه نت نداشتم نتونستم بیام سربزنم.دلم براتون تنگ شده بود
مامان آرزو
10 مرداد 93 18:44
عیدشماهم مبارک عزیزم نمازوروزه هاتون قبولایشاا...همیشه به گردش وتفریح
بست تایم
11 مرداد 93 13:15
سلام وبلاگ خیلی خوب و پر محتوایی داری به سایت منم سر بزن و اگر دوست داشتی واسه افزایش رنک وبلاگت تو گوگل لینکتو از قسمت تبادل لینک ثبت کن
مامان کیمیا
12 مرداد 93 0:48
انشالله همیشه خوشحال باشین و برین تفریح ومهمونی وگردش