نوروز 94
سلام دختر کوچولوی مامان بالاخره اومدم با عکسها و خبرهای نوروزی امسال لحظه تخویل سال دیر وقت بود .منو تو صبح حمام کردیم خونه را مرتب کردیم و خوابیدیم که واسه شب بتونیم بیدار باشیم .ولی چون بابا مغازه بود و سرش شلوغ دیر اومد دایی کریم دایی من واسم ماهی و سبزه خرید و تو هوای بارونی اون شب بهم رسوند دستش درد نکنه دایی خوبم و من هفت سین انداختم با کلی ذوق و شوق وبهت شام دادم و لباس تنت کردم و ازت چند تا عکس انداختم با بدبختی و بعد خوابت برد بابا هم ساعت 1 و نیم شب اومد خونه و رفت حمام تو هم از سرو صدا بیدار شدی و خوشحال تشستی جلوی تی و ی.منو بابا شام خوردیم بعد خوابیدیم ولی تو رضایت به خواب نمیدادی و میخواستی بیدار شدی میگفتی تی وی را خاموش نکن خلاصه با قصه و شعر خوابت برد.روز اول عید شام دعوت خونه بابا جون حسین بودیم بهت عیدی دادن و تو حسابی دل بری کردی و عکس انداختیم و بهمون خوش گذشت و یه کیک کوچولو هم واسه تولد نورای دایی مهدی خریدن که تولدش 26 اسفند بود و تو کلی براش شعر تولد خوندی و دست زدی .روز 6 فروردین هم دایی برای نورا کوچولو توی باغ با دی جی و یه شام حسابی چشن گرفت و به همه خوش گذشت کلی زذیم و رقصیدیم و نو حسابی اون شب خانوم بودی و همکاری کردی مثل همیشه الهی من فدای تووووو روزهای دیگه عید هم به گشت و گذار و عید دیدنی گذشت و شما حسابی هر جا رفتی گز و شکلات و اجیل خوردی و شیطونی کردی با سونیا دختر عمو /تا 7 فروردین اصفهان بودیم بعد رفتیم اراک و تا 11 فروردین اونجا بودیم شب 11 برگشتیم تا واسه 13 بدر اصفهان با عمو اینا باشیم /این عکسها مال هفته اول تعطیلات عکسهای دیگه را تو پست بعدی میزارم /