اوای عزیزماوای عزیزم، تا این لحظه: 11 سال و 5 روز سن داره

اوای خوش زندگی ما

این پنجشنبه و جمعه ما

1392/9/1 12:47
نویسنده : مامان فریده
324 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دختر ریزه میزه من بغلبغلاین پنجشنبه عید غدیر بود و بابایی صبح نرفت مغازه چون خسته بود ولی بعد از ناهار دوش گرفت و یکم باهات یازی کرد و رفت مغازه و باااااز من و تو تنها شدیم ولی بابایی ساعت 8 زنگ زد گفت اماده باشید شام بریم بیرون هورااااااااااااااهوراما هم که حوصلمون سر رفته بودیم سریع حاظر شدیم و رفتیم ولی شما نق میزدی و می می میخواستی خوردی وزود خوابت بردخوابتا اینکه بعد از کلی گشتن دنبال مغازه پیتزا جمیرا فهمیدیم مغازه عوض شده و رفتیم شعبه شماره 2 و شما بیدار شدی ولی مثل همیشه اروم بودی یه اتفاق جالب اینکه همه مشتریها با نی نی بودن و همه چند ماه از تو بزرگتر .ما هم با میز کنار دستمون که یه نی نی 7 ماهه داشت مشغول حرف زدن شدیم دختر اونها خیلی شیطون بود ولی تو فقط میخندیدی و نگاشون میکردی. خندهیه کم بغل من بودی که بابایی گرفتت و نشوندت رو پاهاش که گیر داده بودی سینی جلوی ما  را بلند کنی  و موفق شدی یکم بلند کردی و من و باباییتعجبخلاصه شام را خوردیم شما دوباره می می خوردی و لالا کردیخوابفردا جمعه هم بابایی رفت مغازه و من هم مشغول ناهار درست کردن شدم که دوباره بابایی ما را سوپرایز کردهوراهوراو گفت حاظر بشید بریم  اتشگاه واسه ناهار  من هم چون هوا سرد بود کلی لباس کردم تنت ولی بابایی با تاخیر اومد کلافهساعت3.5 که تو نق زدی و خوابت برد الهی بمیرم برات 1 ساعت خوابیدی تا بابایی اومد بعد هم که بردمت داخل ماشین خوابت برد داخل کریر تا ما پیاده شدیم و بابایی غذا سفارش داد بیدار شدی و با عروسکت مشغول بازی شدی و ما در کمال ارامش غذا را یه رستوران سنتی با دوغ محلی خوردیم و بابایی که از دوغ خوشش اومد یکم خرید . اومدم داخل ماشین شرت بدم که دوبارهخوابخندهخلاصه که کلی حال داد و شب دوش گرفتیم و خوابیدیم و تو تا صبح 4 بار بیدار شدی واسه شیرتعجبولی یکم میخوردی و میخوابیدی                            این هم قسنگ ترین صورت دختر دنیااااااااااااااااااااااا                                  دخترم تیپ زده بره گردش

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

الهه(مامان یاسان)
8 آبان 92 1:14
سلام فریده جونم
تورو خدا نگی من بی معرفتمااااااااااا
بخدا همش میومدم و بهتون سر میزدم ولی چون وقت نداشتم برات کامنت نمیزاشتم
ماشاالله هززززززززززاااااااااار ماشاالله هم که آوا جونمون بزرگ شده


سلام خانوم چه عجب مرسی
زهرا عمهء سروش
4 آذر 92 18:36
وااااای چه دختر ناز و خوش تیپی،ماشالا،خاله فدات شه، آفرین که اینقدر دختر خوبی هستی گلم. راستی فریده جون ما لینکتون کردیم
مامان فریده
پاسخ
سلام ممنون گلم