اوا و بطری اب
این عکسها مال روزی که خونه مامان شهناز بودیم و داشتیم ناهار میخوردیم و هر کی اب میریخت تو لیوان بخوره تو گریه میکردی و لیوان و پارچ را میخواستی عاشق بطری اب هستی و کلی ذوق میکنی تا میبینیش مامان شهناز هم رفت واست یه بطری پر از اب کرد و داد دستت و باهاش خیلی حال کردیهم تلوزیون میدیدی هم میخوردی تا صدات میزنم اوا بر میگردی و باز هم مشغول خوردنبعد از خوردن هی میزدی تو سر بطری بیچارههمه هواست بود که نیوفته که اگه میوفتاد شروع میکردی به غر زدن تا بدیم بهت
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی