اوای عزیزماوای عزیزم، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 28 روز سن داره

اوای خوش زندگی ما

این دو روز

1393/3/28 2:31
نویسنده : مامان فریده
239 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عروسکمبغل اومدم برات بگم که دوباره شنبه رفتیم خونه عمو عینکقرار بود جمعه بریم کله پاچه بخوریم ولی من حالم خوب نبود نرفتیم غمگینبه جاش فرداش رفتیم چون سونیا گریه کرده و تو را میخواسته از عصر بودیم و اسه شام وناهار خیلی خوب بود و حسابی خوش گذروندیم و تو هم حسابی شیطونی کردی شب هم تا ساعت 2 اونجا بودیم .امروز هم که از عصر بعد از حمام و عصرونه خوردن تو و من رفتیم با کالسکه مغازه بابا ارش تعجببرای اولین بار با کالسکه رفتیم چشمککه بابا از دیدن من و تو سوپرایز شد بعدش رفتیم و گشت زدیم تو کل پاساژ و با رفیقهای قدیمی گپ زدیم و بعضی هم واسه اولین بار تو را دیدن و کلی واست ذوق کردن بوسبعد از یک رب بود که  جنا بالی باز طبق معمول خوابت گرفت  و خداحافظی کردیم از دوستان و بابا کالسکه را واسمون برد بالای پله ها و خدا حافظی کردیم و اومدیم خونه بای بایکه تو همون موقع که راه افتادم خوابیدی تا دم خونه یه نیم ساعتی طول کشید تا رسیدیم و بعدش بیدار شدی سر حال بودی شامت دادم و بعدش هندونه خوردی و لالا کردی خوابخوب بخواب عشق من دوستت دارم یه دنیاااااااااااااااااااابوسبغل

پسندها (8)

نظرات (5)

اقازاده
28 خرداد 93 16:21
فریده مامان آیهان
1 تیر 93 9:37
سلام آوا حالش خوبه؟نگران شدم یه مدته کم پیدایی هم اینکه فقط واسه اوا مینویسی.
زهرا عمه سروش
1 تیر 93 15:36
همیشه به گردش انشالا که همیشه خوش باشید
مامان سحر
1 تیر 93 21:41
همیشه به خوشی وشادی
مامان کیاراد.آرزو
3 تیر 93 16:32
سلام عزیزم خوبین؟آواجونم خوبه؟2هفتست کامپیوترم خراب شده نتونستم بهتون سربزنم.ببوس آواجونمو