این روزهای طلا خانوم
سلام جیگری خوبی مامانی.امروز اومدم تا از تو شیرین کاریهات و شیطونیهات و دلبریهات بگم.ماشالا حسابی شیطون و باهوش شدی.و کلی کلمه یاد گرفتی که توی یه پست جداگانه واست میگم.اول بگم از علاقت به بابا ارش که شدیدا بهش وابسته ای و تا میاد میپری بغلشو دیگه پایین بیا نیستی حتی نمیزاری بیچاره بره دستشویی موقع غذا خوردن خودتو لوس میکنی و غقب عقب میری میشینی تو بغل بابا تا اخر غذا بنده خدا اصلا نمیفهمه چی میخوره ولی صداش در نمیاد گاهی من اعتراض میکنم ولی بابا میگه ولش کن بذار راحت باشه .همچنان عاشق ددری و میدوی واسه ددر رفتن.تو ماشین هم کلی شیطونی میکنی که صدای منو بابا اخر سر در میاد تا بابا از ماشین میره پایین با گریه میخوای دنبالش بری .تو روز میشینیم با هم لگو بازی میکنیم تو یکی یکی لگوهاتو میدی دست من و منم واست قطار درست میکنم بهت میگم مرسی بعد تو یکی دیگه میدی دست من و خودت به من میگی میسی اینقدررررررررررر قشنگ و خوشکل میگی که دلم میخواد قورتت بدم.وقتی من مشغول کار خونه هستم واست پورنگ میزارم میری میبینی و تا بچه ها سلام میکننیا دست میزنن یا شعر میخونن تو هم با همون ریتم باهاشون همراهی میکنی حتی باهاشون صلوات میفرستی .موقع گردگیری به من کمک میکنی مثلا یه دستمال میگیری دستت به همه میکشی اون هم با یه جدییت خاص.خودت بلدی کلاهتو سر کنی جورابتو بپوشی کلا به هر دوتش هم الرژی داری سریع درش میاری .روزی صد دفعه میری کلاهتو بر میدار میکنی سرت با این که بدت میاد تا من میزارم واست.مثل من موچین میگیری دستت.کنترل میاری واست نانای بزارم دست بزنی برقصی.میدی دستت بابا واست کانال عوض کنه تو هم پشت سر هم بگی ا ا .خودت بلدی کاپشنتو از تنت در بیاری زیپشو بکشی بالا و پایین وهر چی بهت بگم برو واسم بیار میفهمی میری میاری میدی دستم.مثل تلفن و کنترل و توپ. خیلی دختر خوب و اروم و صبور و حرف گوش کنی هستی اصلا لجبازی نمکنی گاهی واسه خواب ظهر و شب اذیت میکنی و با اینکه خوابت میاد بازززززز میخوای شیطونی کنی که اخر سر من محبور به داد زدن میشم و تو هم لب در میاری و بغض میکنی و میبوسمت و میخوابی منو ببخششششششششش عشقم.وقتی خوابت میاد بالشتتو میاری میزاری تو سالن میخوای روش.عاشق هم زدن چایی نبات تو لیوانی خودشو دوست ندار نمیخوری.وقتی از خواب عصر بیدار بشی خودت از تخت میای پایین در اتاق را باز میکنی مای پیش من گاهی با گریه گاهی با خنده الهی قربونت برم که اینقدر بزرگ شدی.عاشق حمام واب ابزی هستی .مخصوصا شستن دستاتوموقع شستن سرت یکم گریه میکنی.به کف صابون با تعجب نگاه میکنی.عاشق جاروبرقی و کلا لوازم برقی اشپزخونه ای تا روشن میشه صداشونو در میاری خیلی بامزه این کارو میکنی.موهاتو برس مکنی میگی به به .بابا را ناز میکنی .میگم یه بوس بده به مامان لپتو میاری جلو بوست کنم. عاشق حرف زدن با تلفن هستی تا زنگ میخوره با یه سرعتی میدویی میری گوشی را بر میداری شروع میکنی حرف زدن بعضی وقتها هم لطف میکنی میدی من خخخخخخخخ زیاد هم تو خیال خودت با موبایل و گوشی با یه طرف خیالی و مخصوصا بابا ارش حرف میزنی .تو گوشیم چند تا کیلیپ بچه گون هست خیلی دوست داری و باهاش میخونی .علاقه زیادی به اواز خوندن داری با اهنگ فاطما گل میخونی اینقد رقشنگ و روی ریتم میخونی که نگو.با هر اهنگی کلا زمزمه میکنی چه مرد بخونه چه زن.قفل تمام گوشیها را باز میکنی خاموش و روشن میکنی .اتو را خیلی را دوست داری اتو به اون سنگینی را بلند میکنی با خودت این ور اون ور میکشی همش استرس دارم بخوره رو پات اتو به درک سشوار رو میکشی دنبال خودت.واست شماره عمو پورنگ را میگشرم یه ذوقی میکنی با من شماره میگیری این روها همش داری می می میخوری حتماااااااااا هم باید دوتش بیرون باشه بعضی وقتها کلافم میکنی جرات ندارم بشینم منو شکل می می میبینی .هم میخوری هم تی وی میبینی عااشق سیب زمینی سرخ کرده ای هنوز سرخ نکرده میگی به به و گریه میکنی بدو بهت عاشق ماکارنی و پلو هستی شیرینی هم خیلی دوست داری دیگه شیر پاستوریزه نمیخوری خیلی ناراحتم غذا خوردنت هم خوبه و همه چیز میخوری جزززززززززز سوپ و گوشت کوبیده و کلا هر چیز و غذای شلی را دوست نداریییییییییییی و هر کاری کنم نمیخوری جز با زور و اب فرو میدی گاهی الکی گیر میدییه کانالی هی پشت سر هم عوض کنممممممم عاشق خودکار و کاغذی کلی خط خطی میکنی بعد کاغذ را پاره میکنی هیچ نوع اب میو ای حتی با لیوان نی دار و لیوان معمولی نمیخورییییییییی صبحانه کره عسل و مربا و پنیر و این جور چیزا دوست داری .میوه هم سیب و خیار را عاشقشی .کیک و بیسکوعیت هم خیلی دوست داری .چوب شور هم عاشقشی .بابا میره دست شویی میری دم در در میزنی خیلیییییییییی دیگه حرف هست که بمونه واسه بعد فعلا با هم عکسات ببیننیم اینا عکسهای روز چهار شنبه خونه مامان جونه واسه عصرونه اش رشته رفتیم که حساب اتیش سوزوندی و اذیت کردی واحد روبروی خونه مامان بزرگه منه که صد بار این مسیر راهرو را طی میمنی میری و میای تا نا نای روشن میشه قرطی خانوم شروع میکنه به فر دادن با اون مچ دستشواین هم هنر نماییی مامانی روی اش رشته خخخخخخخخختا در این کمد با میشه میپری به فضولی یه شب بابا رفته بود حمام رفتی دم در هی میگفتی اا و تعجب کرده بودی کلی باهاش حرف زدی تو حمام هم بابای بیچاره را ول نمیکنی عاشق این سینی هستی میری با اون قد ریزه میزت بلندش میکنی میاریش تو سالن میشینی توش اینا هم عکسهای اب بازیت تو حمام مثلا رفتیم نقاشی بارنگ انگشتی خوشت نیومد اب بازی کردی و شاد بودی و حسابیییییییی ذوق کرده بودییییییییییییی