اوای عزیزماوای عزیزم، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 30 روز سن داره

اوای خوش زندگی ما

مهمان بازی های ما( قسمت اول)

1393/11/15 0:36
نویسنده : مامان فریده
290 بازدید
اشتراک گذاری

یک ماهه پیش بابا حسین اومد خونمون شب شام اسنک پختم بعد هم رفتیم هایپر کلی گشتیم و حال داد . و اون عروسک بادی را واست خریدیم محبتجمعه هفته بعد دوست بابا ارش و  خانومش و دختر کوچولوش دیانا جون را دعوت کردیم اومدن واسه شام خونمون و حسابی با دخترش بازی کردی و شیطونی کردی و خیلییییییییییی خوشحال بودی از اون شب زیاد عکس ندارم فقط دوتا عکس داخل گوشی بابا هست بعدا ببین دیگه نریختم تو لب تاب غمگینفقط یه چند تا عکس از خورا کیهایی که تدارک دیدم عکس گرفتم واست میزارم بعدا که بزرگ شدی دستورش را میدم  اگه دوست داشتی درست کنیخندونکاین هم  یک عکس قبل اومدن مهمونا اوای خوشمل مامان یکی یکدونه  من و بابا ارش چراغ خونمون عشق زندگیمون خلاصه امیدمونمحبت و اما چیز کیک خوشمزه که حسابی خوب و خوشمزه شده بود و همه خوششون اومده بود و خیلی خوب از کار در اومد جای همه خالیییییزباناین هم ژله دورنگ و اطرافش هم ژله رولی  با شکلات چیبسی هم تزیین شده به به خندونکسالاد و سس

پسندها (3)

نظرات (2)

مامان محمدهانی
17 بهمن 93 16:22
ماشالا به این دختر که اینقدر نازه و همه رنگ لباسی بهش میاد...
مامان صفا
2 اسفند 93 18:03
این بوس ها هم واسه آوای خوشگل و مامان هنرمندش