مهمان بازی های ما( قسمت اول)
یک ماهه پیش بابا حسین اومد خونمون شب شام اسنک پختم بعد هم رفتیم هایپر کلی گشتیم و حال داد . و اون عروسک بادی را واست خریدیم جمعه هفته بعد دوست بابا ارش و خانومش و دختر کوچولوش دیانا جون را دعوت کردیم اومدن واسه شام خونمون و حسابی با دخترش بازی کردی و شیطونی کردی و خیلییییییییییی خوشحال بودی از اون شب زیاد عکس ندارم فقط دوتا عکس داخل گوشی بابا هست بعدا ببین دیگه نریختم تو لب تاب فقط یه چند تا عکس از خورا کیهایی که تدارک دیدم عکس گرفتم واست میزارم بعدا که بزرگ شدی دستورش را میدم اگه دوست داشتی درست کنیاین هم یک عکس قبل اومدن مهمونا اوای خوشمل مامان یکی یکدونه من و بابا ارش چراغ خونمون عشق زندگیمون خلاصه امیدمون و اما چیز کیک خوشمزه که حسابی خوب و خوشمزه شده بود و همه خوششون اومده بود و خیلی خوب از کار در اومد جای همه خالیییییاین هم ژله دورنگ و اطرافش هم ژله رولی با شکلات چیبسی هم تزیین شده به به سالاد و سس