اوای عزیزماوای عزیزم، تا این لحظه: 11 سال و 5 روز سن داره

اوای خوش زندگی ما

گل در اومد از حموم

1392/9/1 20:15
نویسنده : مامان فریده
281 بازدید
اشتراک گذاری

سلام گل مامان جونم واست بگه  که من از همون اول خودم شما را حمام کردم البته بعد از اینکه خاله فرزانه خاله بابا ارش یادم داد دیگه خودم میشورمت و انصافا که تو خانوم بودی تو حمام و منم کیف میکردم از شستنت و اصلا هم نمیترسیدم .چشمکولی همیشه باید یکی بیرون حمام منتظر شما باشه و با حوله خشکت کنه که اکثرا بابایی کمک میکنه اگه اون فرصت نکنه مامان جان یا خاله فریبا میان کمک.لبخندمن اول خودم را میشورم بعد بابایی شما را  میده تحویل من ومن با اواز خوندن و شعر و خوندن و حرف زدن باهات کارم را تموم میکنم و بابایی شما را با حوله تحویل میگیره و خشکت میکنه و بعد خودم میام لوسیون بهت میزنم و لباس تنت میکنم و بعد هم شیرت میدم قبلا بعد از حمام میخوابیدی  ولی حالا بازیگوشی میکنی و نمیخوابی  مامانی جونمعصبانیعصبانیعصبانیچه میشه کرد منم انقدر باهات بازی میکنم تا خسته بشی و شاید رضایت بدی بخوابیقلبو چه لذتی داره حمام با تو خجالتمامانی گلم وقتی نگاهت به شیر ابه  و وقتی به من میخندی و با تعجب به همه جا نگاه میکنی قربون نگاهتخنده                                   دخترم بعد از یه حمام حسابی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)