گل در اومد از حموم
سلام گل مامان جونم واست بگه که من از همون اول خودم شما را حمام کردم البته بعد از اینکه خاله فرزانه خاله بابا ارش یادم داد دیگه خودم میشورمت و انصافا که تو خانوم بودی تو حمام و منم کیف میکردم از شستنت و اصلا هم نمیترسیدم .ولی همیشه باید یکی بیرون حمام منتظر شما باشه و با حوله خشکت کنه که اکثرا بابایی کمک میکنه اگه اون فرصت نکنه مامان جان یا خاله فریبا میان کمک.من اول خودم را میشورم بعد بابایی شما را میده تحویل من ومن با اواز خوندن و شعر و خوندن و حرف زدن باهات کارم را تموم میکنم و بابایی شما را با حوله تحویل میگیره و خشکت میکنه و بعد خودم میام لوسیون بهت میزنم و لباس تنت میکنم و بعد هم شیرت میدم قبلا بعد از حمام میخوابیدی ولی حالا بازیگوشی میکنی و نمیخوابی مامانی جونمچه میشه کرد منم انقدر باهات بازی میکنم تا خسته بشی و شاید رضایت بدی بخوابیو چه لذتی داره حمام با تو مامانی گلم وقتی نگاهت به شیر ابه و وقتی به من میخندی و با تعجب به همه جا نگاه میکنی قربون نگاهت دخترم بعد از یه حمام حسابی