اوای عزیزماوای عزیزم، تا این لحظه: 11 سال و 5 روز سن داره

اوای خوش زندگی ما

اوا و مامان با هم میرن خرید

1392/9/16 1:11
نویسنده : مامان فریده
173 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دختر خوبم ماچ دیروز یعنی یکشنبه من و تووووووووو دوتایی با هم رفتیم خرید واسه اولین بار هورااااااااااهوراهورارفتیم خیابون فلسطین که من عاشق اون خیابونم چون یه عالمه مغازه لباس فروشی واسه نی نی ها داره ومن کلی میچرخم تو همشون نیشخندبا اژانس رفتیم و تو از دین مغازه ها ذوق زده شده بودی و فروشنده ها کلی باهات خوش و بش کردن و تو به همه میخندیدینیشخندهمش میخواستی از بغل من بپری بیرون و لباسها را بگیری ولی من به زور نگه داشمتتناراحتخلاصه کلی از این ور خیابون رفتیم این ور خیابون و از اون مغازه به این مغازه اوه تااااااااا بالاخره واست یه لباس ناناز خریدم که کلاه هم داره وخیلیییییییییییی بهت میاااااااااااااد مبارکت باشه عزیزمممممممممبغلبعد یکم هوا سرد شد که دربست گرفتیم و پریدیم تو تاکسی و رفتیم خونه مامان جان مرضیه تا تو را که 1 هفته بود ندیده بودن ببینن . کلی باهاشون  بازی کردی و بغل شدی و هال کردی واسه خودتخندهبعد هم با بابا جان برگشتیم خونه و تو سوپ خوردی و خوابیدی البته با یکم گریه چون خیلییییییییییی خوابت میومد گریه و ظهر نیم ساعت بیشتر نخوابیده بودی ناراحتساعت 11 شب خوابت برد اون هم چه خوابی عزیزم خوابیدی تا 6 صبح واسه شیر بیدار شدی و تا 12  ظهر خواب بودیم دو تایییییییییییییی خواب خندهو چه حالی داد به من به تووووووو چطورسوالخندهدوستت ذارم مامانیییییییییی فدای توووووووو خوب این هم از عکست قبل رفتن ببین چه جوری دستت را گذاشتی زمین که نیوفتی میخوای بشینی الهی من فدات                و این هم عکس لباسی که برات خریدم مبارکت باشه گلم        

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)