اوای عزیزماوای عزیزم، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 27 روز سن داره

اوای خوش زندگی ما

یه روز خوب

1392/11/23 12:44
نویسنده : مامان فریده
275 بازدید
اشتراک گذاری

سلام خوشگل مامانبغلامروز اومدم بعد از اون پست قبلی که ناراحت بودم تو این پست فقط حرفهای خوووووب بزنم و جبران کنم چون زندگی بالا و پایین داره خوبی و بدی داره نیشخنددیروز از صبح که ساعت 10 بیدار شدی و یه صبحانه حسابی البته مثل همیشه (با اهنگی از شهره که واست ظبط کردم)و خیلییی دوست داری این اهنگ را صد بار گوش دادی و دیدی و خوردی و بعد هم 3 تا زرده تخم بلدرچین خوردی که من کلی ذوق کردممممممممممابلهبعد هم نزدیک ظهر قطره مولتی ویتامین البته( با یه کم گریه) ولی اصلا بیرون نریختی و خوردی خوشمزه بعد هم روروعک سواری کردی و خیلی حالللللل کردی قلب قربون اون چشمات رفته بودی پشت در میدونستی بابا از این در میاد بیرون الهی من فدای اون هوشت بشم ماچ بعد از ناهار خوردن ما از ساعت 4 تا 7.5 خوابیدی و بعد هم یه غذای سیر و پر خوردی اب هم خوردیو بعد هم با هم رفتیم حمام و حسااااااابی اب بازی کردی و نمیخواستی از اب بیای بیرونخندهو بعد هم لباس و سشوار موها و شیر و بعد هم بابا زنگ زد و گفت حاظر بشیید میام دنبالتون بریم شام بیرون واااای که همه چیز داشت خوب پیش میرفت و ما یه روز و شب خوب را داشتیم با هم 3 تایی  خدا را شکرفرشتهمن لباس تنت کردم و گرمت شده بود و نق میزدی و تا من حاظر بشم گوشی تلفن را که عاشقشی را دادم و باهاش سرگرم شدی تا من هم اماده شدم و بابا اومد دنبالمون و بعد از تقریبا 2 هفته رفتیم بیرون شام لبخندتو ماشین هم کلی دست زدیم و با اهنگ نا نای کردی و دست زدیتشویقبعد هم بیرون را تماشا میکردی و رفتیم شام جیگرکی و دل و جیگر با دوغ محلی خوردیم و به تو هم کوچولو کوچولو نون و ماست دادم و خوردی و ما هم یه شام حسابی خوردیم و تو هم مثل همیشه همکاری کردی قربونت برم منبغلاونجا هم چند نا زن و شوهر بودن که تو به همه خیره و با خنده نگاه میکردی و اونا هم واست میخندیدن و ذوق میکردن بعد هم باهات خدافظی کردن و رفتن ما هم بعد شام دوباره تو ماشین دست و نانای تا خونه شب هم خسته بودی و بعد از بازی با بابا زود خوابیدی ساعت 11.5 تا 10 صبح خلاصه که جبران شد واسه من و همه چیز خوب بود و امیدوارم خونواده سه نفرمون همیشه خوب وخوشحال باشیم کناررررررررر توووووووووووو عشق کوچولووووووووووقلباین هم چند تا عکس از دیشب که اماده شدیم بریم بیرون و با تلفن سرگرم شدیعاشق تلفنی فدای اون گل سرتماچتا ذوق میکنی اولش اینجوری میشی دهن بازخندهاینجا هم با دیدن دوربین دهن باز شدنیشخندفدای تو زنگ بزن به بابا بگو زود بیادبه من زنگ بزنکلی ذوقیدیدی و خوشحال از داشتن گوشیخجالتو این هم عکس اخرررررررررقلبالهی من قربون اون نگااااااااااااه فرشته کوچولووووووووووم بشممممممماچ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

میترا
23 بهمن 92 12:46
فریده جون بازم خوبه روزی خوبی داشتید اوا جان با این گل سر خوشکل و پاپوشش من را گشته .
میترا
23 بهمن 92 19:10
خدا زیباست این را در دانه دانه های برف می بینم
مامان آیهان کوچولو
24 بهمن 92 21:14
انشالله همه روزای 3نفریتون پر از خوشی و شادی باشه فریده جون
❤طراح دردونـــه تـــم ❤
28 بهمن 92 19:41
سلام به شما دوست خوبم دوست داری قالب وبلاگ با عکس نی نی نازت داشته باشی ؟ دوست داری بالابر وبلاگ با عکس نی نی تون داشته باشی ؟ دوست داری لوگو و صفحه ورودی داشته باشی با عکس نی نی تون؟؟؟ سال نو هم که نزدیکه کلی لیست توی نوبت دارین باید براشون تقویم طراحی کنم اگه شما هم دوست داری برای سال نو تقویم با عکس کوچولوی دلبندتون داشته باشی حتما بیا پیشم توجه داشته باش کار هایی که دیگر طراحان درست میکن مقابل خدات و کار های ما غیر مقایسه شدنیه منتظر حضور گرمت هستم