این چند روز
الان خیلییییی خسته هستم مامان ولی دارم برات مینویسم و بعد برم بخوابم امروز عصر چون فروشنده نداشتیم بااااااااز مجبورررررررررر شدم ببرمت خونه مامان جان وبرم مغازه کمک بابابا با جان اومد دنبالمون و تو رفتی باهاشون خونشون و منم رفتم مغازه و ساعت 9.5 بود که زنگ زدن و تو گریهههههههه کردی بودی الهی بمیرم نه شیر داشتی که بخوری و خوابت هم میومده بهت غذا داده بودن ولی تو حساااااااااابی تلافی کرده بودی و نخوابیده بودییییییی الهی بمیرم برات من دیگه چه مادری هستم دوست ندارم گریه هات رو ببینم ولییییییی چه کنمساعت 10 رسیدیم و سریع اوردمت داخل ماشین شیر خوردی و خوابیدی الهی دورت بگردم 1 ساعت تو خیابون گشتیم تا بخوابی و بد خواب نشی تا اومدیم خونه گذاشتمت رو تخت زدی زیر گریهههههههههه و میخواستم لباست را عوض کنم ولی گریه میکردی امااااا زود اروم شدی و شیر خوردی و مثل هر شب یکم این ور اون ور شدی و خوابت برد الهی قربونت برم که دیگه خوانوم شدی و بزرگ شدی و الان چند وقته تا شیر میخوری خودت قل میخوری و بازی میکنی و خسته میشی و میخوابیدیروز هم بالاخره بعد از چند وقت رفتم دندون پزشکی باز هم گذاشتمت خونه مادر جون و رفتم ولی زود اومدم پیشت و شیرت دادم دندونم را پر کردم امروز هم باید برا بقیه دندونام میرفتم ولی نمیرم بیخیال خودمممممممم تو را کجااااا و به کی بسپارم گاهی میگم کاش تو هم مثل بقیه بچه ها خونواده پدرت اینجا بودن ای کااااااااااااش تا میذاشتمت یه روزایی پیش اونا ولی متاسفانه نیستن و خودشون خواستن که دور باشن این جوری راحت ترن اخه مامان جان مرضیه این روزها مشغول اسباب کشی مامان خودشه و زیاد وقت نداره و منم که یه المه کاااااااار خلاصه که نمیرم دیگه دندون پزشکی تو مهم تری مامانیراستی تو واقعا دیگه هیچ کدوم قطره هات را نمیخوری به هیچ وجه پریروز کلی تو دهنت نگه داشتی و با گریه کلی بالا اوردی و عق زدی دردت تو جونم منم که کم طاقت دیگه بهت نمیدم تو این هفته میبرمت دکتر تا ببینم چیزی مثل قرص میشه جایگزین قطره کرد شاید بخوریواسه چکاپ هم بردمت که خوب بودی خدا را شکر مثل ماه قبل وزنت 300 گرم اضافه شده بود و قد و دور سرت هم خوب بود دیگه حرفی ندارم مامانی خیلی خوابم میاددددددددد شب خوش خدایاااااااا خودت مواظب فرشته کوچولوی من باش به تو میسپارمششششش