اوای عزیزماوای عزیزم، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 29 روز سن داره

اوای خوش زندگی ما

ترس های کودکانه

1392/12/26 0:56
نویسنده : مامان فریده
217 بازدید
اشتراک گذاری

جیگر طلای مامانی دیروز که فرشهای نو رو اوردن ازشون ترسیدی و چنان اشک میریختی و میلرزیدی که من هول شده بودم گریهو در خونه را نبستم و تو را بغل گرفتم تا اروم شدی الهی دورت بگردم اخه فرش ترس داره سوالچون لوله بودن میترسدی تا میکشیدمشون این ور اون ور بی خیال فرشها شدم و بردمت تو اتاق بازی کردیم تا اروم شدی اصلا حاضر نبودی نگاشون کنی فدای تو بشم مامانیماچاز بادکنک که دیگه نگووووووووو چه اشکی میریزی تا بادکنک یا پلاستیک باد کرده میبینی دردت به جونم.امروز هم داشتم واست بادوم میشکستم با چکش که از صداش تند تند پلک میزدی چشمو گریه میکردی و میترسدی گریههر کاری کردم اروم نشدی تا بیخیال بادوم شکستن شدم تا چکش میدی هنوز نشکسته اشکت در میومدناراحت 2 تا بادوم دادم دستت تا سر گرم شدی. از صدای بلند دست زدن و بلند حرف زدن هم میترسی و تند تند پلک میزنی الهی من فدات بشم فرشته خوشگلم نترس مامانی من کنارت تا اخر عمر تا هر جا تو بخوای بغلامیدوارم این ترسها زود گذر باشه و باهات نمونهخیال باطلدیشب تو خواب 2 بار با جیغ و گریه بیدار شدی بغلت کردم شیرت دادم تا خوابیدی دردت به جونم از چی ترسیدی مامانیمتفکردرد داشتی مامان کحات درد میکرد کاش میدونستم از چی دیشب این طوری شدیییییییییی منم دیشب گریه کردم گریهاخه من خیلی در مقابل اشک و ناراحتی تو ضعیفم و اصلا تحل ندارم ناراحت

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

مامان آیهان
26 اسفند 92 10:55
الهی فدات بشم خاله فرش مگه ترس داره خاله فدات بشه الهی آوا ی دوست داشتنی برعکس آیهان عاشق بادکنک و پلاستیکهاینقدر با پلاستیک بازی میکنه انگار اسباب بازی نداره
مامانی
26 اسفند 92 13:18
آخی خاله جون لابد تو خونتون خیلی سرو صدا ندارید
فریبا
26 اسفند 92 13:32
بمیرم الهیییییییییییییییییییی خاله از چی میترسی قربونت برم من باهاتم مامان به این شجاعییییییییییییییییییییییییییی داری عزیز دلممممممممممممممممم نترس خاله آجی اشکال نداره گاهی وقتا بچه ها با محیط اطرافشون آشنایی ندارن و دیر باهاش آشنا میشن بعشی ها از جاروبرقی از سشوار و گاهی حتی از انسان های غریبه میترسن تو باید محکم باشییی و گریه نکنییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
مامان آوا
26 اسفند 92 14:16
الهی قربونت بشم عزیزم فرش که ترس نداره دخملی حالا خوبه از بادکنک میترسه آوای من از مرد ا می ترسه
میترا(مامان مهران)
26 اسفند 92 19:13
گشت گرداگرد مهر تابناک، ایران زمین / روز نو آمد و شد شادی برون زندر کمین ای تو یزدان، ای تو گرداننده ی مهر و سپر / برترینش کن برایم این زمان و این زمین پیشاپیش عید نوروز بر شما مبارک
میترا(مامان مهران)
26 اسفند 92 19:13
خانمی فرش های نو مبارک
مامان آیهان
27 اسفند 92 12:08
تو مسیر رسیدن بهار شاخه های خشکیده دلتو تو آتیش امروز بسوزون تا گرم شه دل مهربونت! 4شنبه سوری مبارک!
مامان آوا
27 اسفند 92 13:31
دلت شاد و لبت خندان بماند برایت عمرجاویدان بماند خدارا میدهم سوگند برعشق هرآن خواهی برایت آن بماند بپایت ثروتی افزون بریزد که چشم دشمنت حیران بماند تنت سالم سرایت سبز باشد برایت زندگی آسان بماند تمام فصل سالت عید باشد چراغ خانه ات تابان بماند
مامان آیهان کوچولو
28 اسفند 92 20:11
فرشاب نو مبارک.اتفاقا برعکس آیهان عاشقه بادکنکه. از بادکنکای عروسکی براش بگیر ببین بازم میترسه.