اوا جونی به روایت تصویر
قبل از رفتن به مهمونی و باززززززز هم فضولی تو کمدفدای اون صورت خوشملت بشممممممممم مننننننننن این هم دختر سفید پوش من قبل از رفتن به ددر با اون کیف کوشمولوش لپو داری تازه از خواب بیدار شده بودی داشتم عصرونه بهت لقمه میدادم داشتم واست از کمدت لباس میاوردم بیرون یه دفعه اومدم دیدمت کیف به دست داری قدم میزنی بس که عشق کیفی نمیدونم کی فرصت کردی کیفتو از کمد از زیر دست و پای من بکشی بیرون وروجکاین هم دیشب (پنجشنبه )اماده واسه گردش با بابایی رفتیم شام هات داگ پنیری (زیر دریایی پاتوق جدیدمون)که تو هم یه نی نی 2 ماه بزرگ تر از خودت گیر اوردی و کلی باهاش حال کردی موقع رفتن نی نی هم زدی زیر گریه که چرا داره میره فدای اون دل مهربونت مادررررررررر چون تو خونه روی سرامیک ها سرده جوراب میکنم پاهات ولی چند دقیقه نگذشته اه اه کنان تلاش میکنی واسه در اوردن جورابت و پرتش میکنی کنار دوست نداری جوراب پات باشه و اکثر مواقع هم یه دونشو در میاری و با یه جوراب تو خونه راه میری اینم یه مدلشه دیگههههه خخخخ این هم یه روز صبح که لقمه تو دهنو جوراب به دست جدیدا هم گیر دادی به این کشو که کلی مدارک و شناسنامه داخلشه