اردیبهشت دوست داشتنی
سلام فرشته کوچولوی من .همیشه اردیبهشت را توی همه ماههای سال بیشتر دوست داشتم چون هوا کاملا بهاری و همه جا بوی گل میاد بوی گل بنفشه تو خیابونهای شهرم را خیلی دوست دارم والان نزدیک دو ساله که اردیبشهت را یه جور دیگه دوست دارم اون همه به این خاطر که تو توی این ماه به دنیا اومدی و شدی همه عمر و زندگی من.امسال اردیبهشت خیلییی خوب بود همش به گردش و مهمونی بودیم .هوا خوب بود بردمت پارک چند بار حسابی بازی کردی وبا هم رفتیم خرید.چند بار بردمت خانه بازی ثنا که خیلیییییییییی اونجا را دوست داری و بهت خوش میگذره.تقریبا یه روز در میون بردمت .یه روز هم با زندایی و نورا جون بردمت.یه روز جشن بود با دیانا و مامانش رفتیم بعد هم اومدن خونه ما شام بودن ماکارانی گذاشتم واسه شام دور هم بودیم و تو و دیانا حسابی اتیش سوزوندین. واست پاستل و دفتر خریدم عاشق نقاشی هستی و کلی سرگرمی باهاش.یه روز جمعه با بابا رفتیم پاساژ سیتی ستنر سر سوار شدن اساب بازی کلی نق زدی و گریه کردی و بابا گلی اعصبانی شده بود و باهات حرف نمیزد منم دیدم اروم نمیشی هر کاری میکنم رفتم واست یه کالسکه کوچولو برا عروسکت خردیم اول قبول نکردی بعد ازش خوشت اومدو دیگه گریه نکردی و کل پاساز باهاش راه رفتی و شاد بودی الهی من فداااااااا ت تو که میدونی من طاقت اشکات را ندارم مادر همیشه بخند دخترم عشقممممممم چند روز هم خونه مامان جون مرضیه بودیم واسه شام و ناهار و حسابی زحمت دادیم .یه روز هم با عمو سعید و خاله پریسا و مامان جون و مامان بزرگ رفتیم بیرون و خرید و بعد هم عموسعید زحمت کشید واسمون اب انار گرفت خوردیم و تو هم خیلی خوشت اومد و خوردی نوش جونت عشقم.خوب فعلا این عکسها را ببین تا پست بعدی هم بیام واست از روزهای اخر اردیبهشت بگم