سفر یک روزه به تهران
سلام عروسک من. روز شنبه 5/7/1393 ساعت 5 صبح حرکت کردیم به سمت تهران واسه خرید جنس مغازه شب قبل یعنی جمعه ناهار خونه مامان جون دعوت بودیم و فقط تو خونه 1 ساعت خوابیدی ولی شب تا اومدیم خونه خوابیدی از خستگی غش کردی و منم وسیله اماده کردم و صبح تا بابا بغلت کرد گذاششت داخل ماشین بیدار شدی تا 6.5 بیدار بودی و شاد و خوشحال و هاج و واج که چرا داخل ماشینی و کجا داریم میریم بهت می می دادم و گذاشتمت سر جات و چون خودم شب قبل نخوابیده بودم خیلییییییییی خوابم میومد بهت گفتم بخواب اوا که دیدم خوابت برد تا ساعت 10 خوابیدی و بعد سر حال بیدار شدی و منم چشمامو بستم و خواب وبیدار بودم و هواسم به بابا که پشت فرمون بود .رسیدیم یه جای سبز و مناسب و صبحانه خو...
نویسنده :
مامان فریده
23:53